به گزارش پردیسان آنلاین، اردوهای جهادی طی دو دهه گذشته به یکی از نمادهای پررنگ مشارکت اجتماعی در ایران تبدیل شدهاند؛ جوانانی پرانرژی و پرشور که بهجای صرف تعطیلات خود در فضاهای شخصی، راهی روستاها و مناطق محروم میشوند تا با دستان خود بخشی از کمبودها را جبران کنند.
تصاویر منتشرشده از این اردوها، اغلب لبخندهای کودکان، دیوارهای تازهرنگشده و کلاسهای پرهیاهوی درس را نشان میدهد؛ تصویری که امید و همبستگی اجتماعی را بازتاب میدهد. اما پرسش اساسی این است که این حضور داوطلبانه، در بلندمدت چه تأثیری بر جامعه هدف و حتی خود جهادگران دارد؟
واقعیت این است که محرومیت، تنها در کمبود امکانات آموزشی یا رفاهی خلاصه نمیشود؛ بلکه لایههای عمیقی از هویت، فرهنگ و آیندهنگری نوجوانان را در بر میگیرد. نوجوانی که از یکسو با سنتهای محلی سختگیرانه و از سوی دیگر با ارزشهای وارداتی از فضای مجازی مواجه است، در کشاکش این دوگانگی هویتی چه مسیری را انتخاب میکند؟ و مهمتر از آن، اردوهای جهادی در این میدان هویتی چه نقشی ایفا میکنند؟ آیا میتوانند پلی میان سنت و مدرنیته بسازند یا ناخواسته شکافها را تعمیق میکنند؟
از سوی دیگر، بسیاری از نقدها بر این نکته تأکید دارند که اردوهای چندروزه و مقطعی، بیش از آنکه راهحل باشند، مسکن موقتاند. وقتی جهادگران بدون شناخت عمیق از زمینههای فرهنگی وارد یک منطقه میشوند، نسخههایی ارائه میکنند که شاید در ظاهر کمککننده باشد، اما در بطن جامعه محلی تعارض یا حتی وابستگی ایجاد کند. اینجاست که پرسشهای جدیتری مطرح میشود: آیا اردوهای جهادی به تقویت ظرفیتهای بومی منجر میشوند یا تنها نقش جایگزین موقت سیاستگذاریهای کلان را ایفا میکنند؟
پاسخ به این پرسشها تنها با دادههای آماری یا گزارشهای رسمی روشن نمیشود؛ بلکه نیازمند شنیدن روایت کسانی است که از نزدیک با زندگی نوجوانان و خانوادههای مناطق کمبرخوردار مواجه بودهاند. افرادی که هم ظرفیتهای عظیم اردوهای جهادی را لمس کردهاند و هم ضعفهای آن را دیدهاند. در همین راستا با فاطمه قادری، مسئول سابق واحد آموزشی قرارگاه جهادی شهید احمد کاظمی گفتوگو کردهایم؛ مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
پردیسان آنلاین: کمی از تجربه خودتان در قرارگاه جهادی بگویید.
قادری: من کمتر از دو سال در قرارگاه جهادی شهید احمد کاظمی در واحد آموزشی فعالیت داشتم. بخشی از این مدت مسئولیت واحد خواهران را هم بر عهده داشتم. هدف اصلی ما ارائه خدمات آموزشی به دانشآموزان متوسطه دوم در مناطق محروم بود، بهویژه در رشته علوم انسانی. این خدمات در سه محور پیگیری میشد: مشاورههای درسی، برگزاری کلاسهای آنلاین، و تأمین رایگان کتابهای کمکدرسی و آزمونهای آزمایشی.
مخاطبان ما دو دسته بودند: دانشجویان کارشناسی که خودشان بهتازگی کنکور را با موفقیت پشت سر گذاشته بودند و بهعنوان مشاور و مدرس همکاری میکردند؛ و دانشآموزان مناطق محروم که یا توسط رابطین محلی شناسایی میشدند یا در جریان اردوهای یکروزه تا یکهفتهای تحت پوشش قرار میگرفتند. در اردوهایی که در شهرهایی مثل ایذه، خرمشهر، شادگان و بیجند برگزار کردیم، دانشآموزان طی چند روز فشرده مشاوره و کلاس دریافت میکردند و سپس افراد مستعدتر بهطور مستمر پشتیبانی میشدند.
پردیسان آنلاین: به نظر شما مهمترین نیاز فرهنگی نوجوانان مناطق محروم چیست؟
قادری: تجربه من بیشتر مربوط به گروه سنی ۱۶ تا ۱۸ سال است. نوجوانان این مناطق درگیر یک دوگانگی اساسیاند: از یکسو ارزشهای سنتی و محلی، و از سوی دیگر ارزشهایی که از طریق فضای مجازی به آنها منتقل میشود.
برای مثال، ازدواج زودهنگام دختران در بسیاری از این مناطق عرفی رایج است. اما نوجوانان با الگوهای مدرنتری آشنا میشوند و همین تقابل، تعارض هویتی شدیدی ایجاد میکند. اگر بخواهند سنتها را نادیده بگیرند، طرد میشوند؛ اگر تسلیم شوند، با فشارهای سنگینی مثل ازدواج اجباری در سن پایین مواجه خواهند شد.
ادامه تحصیل نیز یکی از همین چالشهاست. هرچند در سالهای اخیر خانوادهها بیشتر به تحصیل تمایل نشان دادهاند، اما در بسیاری موارد تحصیل ارزش ذاتی ندارد؛ تنها بهعنوان ابزاری برای درآمدزایی دیده میشود. برای نمونه، بسیاری از خانوادهها فقط اجازه ادامه تحصیل در دانشگاه فرهنگیان را میدهند، تا فرزندشان سریعاً شاغل شده و کمکخرج خانواده شود.
مسئله دیگر نبود الگوهای موفق بومی است. استعداد و ظرفیت در این مناطق فراوان است، اما جوانان موفق معمولاً مهاجرت میکنند، چون سقف پیشرفت در شهر خود را بسیار محدود میبینند. در نتیجه نوجوانان با بنبست مواجه میشوند؛ آیندهای روشن در شهر خود نمیبینند و این حس بنبست میتواند خطرناک باشد.
پردیسان آنلاین: غیر از هویت و الگو، چه نیازهای دیگری پررنگ است؟
قادری: یکی از نیازهای اساسی، دسترسی به آموزش باکیفیت است. هنوز مناطقی وجود دارند که مدرسه ندارند و دانشآموز مجبور است برای درسخواندن به روستا یا شهر دیگری برود. بسیاری از خانوادهها حاضر به پذیرش این سختیها نیستند و همین مسئله باعث ترک تحصیل میشود.
نیاز دیگر، وجود فضای امن و خدمات مشاورهای است. نوجوانان تحت فشارهای فرهنگی و اجتماعی، به راهنمایی خارج از محیط خانواده نیاز دارند. اما چنین فضاهایی عموماً وجود ندارد، و این خلأ میتواند آسیبهای روانی و اجتماعی جدی بههمراه داشته باشد.
پردیسان آنلاین: به نظر شما اردوهای جهادی چه آسیبهایی دارند؟
قادری: مهمترین آسیب، مقطعی و غیرمستمر بودن آنهاست. بسیاری از اردوها در حد چند روز برگزار میشوند و گاهی بیشتر جنبه شعاری دارند تا واقعی. درحالیکه مشکلات مناطق محروم، بهویژه در حوزه فرهنگی و آموزشی با فعالیت کوتاهمدت حل نمیشوند.
آسیب دیگر، ایجاد وابستگی است. وقتی گروهی از شهرهای برخوردار میآیند و خدماتی ارائه میدهند، ممکن است در مردم حس تبعیض یا تحقیر ایجاد شود و درعینحال، آنها را به دریافت کمک عادت دهد. از سوی دیگر، جهادگران غیربومی معمولاً بافت فرهنگی منطقه را نمیشناسند و نسخههایی ارائه میکنند که نهتنها مثمرثمر نیست، بلکه تعارضها را تشدید میکند.
همچنین بسیاری از جهادگران متخصص نیستند. درحالیکه مسائل آموزشی و فرهنگی بسیار حساساند و دخالت غیرحرفهای میتواند آسیبزا باشد.
پردیسان آنلاین: بر اساس تجربهتان چه راهکارهایی برای اصلاح این روند پیشنهاد میکنید؟
قادری: به نظرم اردوهای جهادی باید بهجای فعالیتهای مقطعی، بر شناسایی دقیق نیازها و ایجاد فعالیتهای مستمر تمرکز کنند. چند نکته کلیدی وجود دارد: استفاده از متخصصان واقعی در حوزههای آموزشی و فرهنگی، تمرکز بر ظرفیتسازی بومی و پرورش نیروهای محلی، همکاری با نهادهای محلی و تقویت توان آنها تا رسیدن به استقلال، کاهش وابستگی و ایجاد انگیزه ماندن در شهر برای جوانان.
هیچکس بهتر از فردی که در همان منطقه بزرگ شده، نیازهای آنجا را نمیشناسد، اگر اردوهای جهادی بتوانند بستر حضور و توانمندسازی این نیروهای بومی را فراهم کنند، نهتنها کارآمدتر خواهند بود، بلکه به کاهش مهاجرت هم کمک میکنند.