«ناصر ابراهیمی» یکی از مربیان بازیکن‌ساز فوتبال ایران محسوب می‌شود، مربی‌ای که فوتبالیست‌های بزرگی را معرفی کرد. ابراهیمی در گفت و گو با خبرنگار ورزشی پردیسان نوین از روزهای مربیگری‌اش در پرسپولیس حرف زد، روزهایی که در کنار «علی پروین» روی نیمکت می‌نشست و قرمزپوشان تهرانی را کوچ می‌کرد.   گفت و گوی پردیسان نوین […]

«ناصر ابراهیمی» یکی از مربیان بازیکن‌ساز فوتبال ایران محسوب می‌شود، مربی‌ای که فوتبالیست‌های بزرگی را معرفی کرد.

ابراهیمی در گفت و گو با خبرنگار ورزشی پردیسان نوین از روزهای مربیگری‌اش در پرسپولیس حرف زد، روزهایی که در کنار «علی پروین» روی نیمکت می‌نشست و قرمزپوشان تهرانی را کوچ می‌کرد.  

گفت و گوی پردیسان نوین با بازیکن و مربی سال‌های دور پرسپولیس و تیم ملی را در زیر می‌خوانیم.

از مربیگری شما در پرسپولیس شروع می‌کنیم، چی شد سرمربی اسبق تیم ملی دستیار «علی پروین» شد؟

نیازی نیست سابقه مربیگری‌ام را بازگو کنم و بگویم در تیم ملی و جاهای دیگر نفر اول بودم، من در جام ملت‌ها و مسابقات مقدماتی جام جهانی هدایت ایران را برعهده داشتم. بعد از چند سال با علی پروین به تیم ملی رفتیم و درست پس از بازی‌های مقدماتی جام جهانی ۹۴ آمریکا بود که کنار رفتیم. بعد از اینکه پروین سرمربی پرسپولیس شد اولین نفر به من زنگ زد و پیشنهاد همکاری داد و به این درخواست پاسخ مثبت دادم.

کار کردن با علی پروین چطور بود؟

عالی. ما شناخت کامل نسبت به هم داشتیم و هماهنگ بودیم، این طور نبود که در تمام سال‌های همکاری چه تیم ملی و چه باشگاهی به مشکل بخوریم.

پروین اهل مشورت بود، نطرات شما را قبول می‌کرد؟

صادقانه می‌گویم در تاریخ فوتبال ایران نمی‌توانید زوج مربیگری همچون من و علی پروین پیدا کنید، شرح وظایف ما کاملا مشخص بود.

شرح وظایف شما در پرسپولیس چه بود؟

 در تمرینات اختیار تام داشتم، وظیفه تمرین دادن با من بود. قبل از بازی‌ها برای انتخاب بازیکنان ثابت مشورت می‌کردیم.

چقدر در انتخاب بازیکنان نقش داشتید؟

شب قبل از بازی‌ها علی پروین به من می‌گفت فهرست بازیکنان خود را روی کاغذ بنویس، من این کار را انجام می‌دادم، فردا سر میز صبحانه یا ناهار با هم بحث می‌کریم، به طور مثال او می‌گفت فلان بازیکن که گفتی فیکس باشد شرایط لازم را برای مسابقه ندارد، او با دلیل و منطق ثابت می‌کرد و من قبول می‌کردم.

بهترین خاطره‌ای که از حضور در پرسپولیس دارید؟

من ۲ بازی را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم، بازی با استقلال که توانستیم این تیم را ۹ نفره متوقف کنیم، در این جدال اگر کمی شانس داشتیم حتی می‌توانستیم برنده از زمین خارج شویم.

بازی دوم؟

بازهم شهرآورد.  مسابقه‌ای که جنجالی بود و با تساوی ۲ بر ۲ به پایان رسید، در ابتدا پرسپولیس جلو افتاد، بعد گل مساوی را دریافت کردیم، عقب افتادیم اما در دقیقه ۸۸ علی کریمی بازی را به تساوی کشاند. یک بازی ویژه برایمان بود که دوست نداشتیم شکست بخوریم.

به خاطر رفتن هاشمی‌نسب دوست نداشتید شکست بخورید؟

نه، او یک بازیکن بود. اما پروین یک جمله معروف داشت.

چه جمله‌ای؟

او می‌گفت هر بازی را می‌خواهید ببازید اما حق شکست خوردن مقابل استقلال را ندارید. من بارها از زبان مربیان و بازیکنان استقلال هم شنیدم این جمله در رختکن آنها نیز تکرار می‌شد و مرحوم پورحیدری نیز می‌گفت نباید مقابل پرسپولیس شکست بخوریم.

صادقانه بگویید در آن شهرآورد دوست نداشتید هر بازیکنی دروازه پرسپولیس را باز کند به جز مهدی هاشمی‌نسب؟

صادقانه می‌گویم این طور نبود، ما فقط دوست نداشتیم به استقلال ببازیم، در همان دیدار وقتی هاشمی‌نسب گل زد و غش کرد من رفتم بالای سرش و گفتم این چه کاری است که انجام می‌دهی؟ به جای غش کردن بلند شو.

در آن جدال فاصله‌ای تا شکست نداشتید؟

من مطمئن بودم که شکست نمی‌خوریم، فراموش نمی‌کنم دقیقه ۸۵ بود که علی پروین روی نیمکت عصبانی نشسته و از استرس زیاد چشمانش قرمز و صورتش سفید شده بود، به او گفتم پرسپولیس بباز نیست، او به من گفت ناصر خان برو لب خطت‌ ‌وایسا ما باختیم، ‌سه دقیقه بعد از این مکالمه به گل رسیدیم، گل پرسپولیس شانسی نبود و روی حادثه و اتفاق شکل نگرفت، ما در تمرینات کار کرده بودیم، علی انصاریان وقتی رفت اوت را بیاندازد گفتم جان مادرت توپ را روی سر پیروانی بفرست، همان اتفاق هم افتاد و افشین سر زد و کریمی گل زد.

بعد از این گل شادی معروف را انجام دادید؟

خب شرایط ویژه‌ای برقرار بود، در آن لحظات حساس و سرنوشت ساز احساساتی شده و نتوانستم خودم را کنترل کنم، از فرط خوشحالی پشتک زدم.

و بعد از این شادی درگیری‌ها شروع شد؟

من برای صفایی فراهانی دست تکان دادم و بعد با هواداران پرسپولیس خوشحالی کردم، بعد که درگیری‌ شکل گرفت من رفتم تا بازیکنان را از یکدیگر جدا کنم، همه فکر کردند که وارد دعوا شده‌ام.

بازداشت هم شدید؟

بعد از بازی به هتل المپیک رفتیم، یک مینی‌بوس دنبال ما آمد و با چند نفر از بازیکنان پرسپولیس بردند، به آنها گفتیم ما را کجا می‌بیرد گفتند نمی‌دانیم، با مینی بوس چند ساعتی دور زدند و بعد به بازداشتگاه بردند.

چند روز بازداشت بودید؟

من را فردا ظهر آزاد کردند اما محروم شدم.

و پرسش آخر، چرا هاشمی‌نسب از پرسپولیس رفت؟

مهدی بچه خوب و دوست داشتنی است و همین الان نیز او را دوست دارم، استقلال به هاشمی‌نسب بیشتر از پرسپولیس پول داد.  من همان موقع به علی پروین گفتم پرسپولیس می‌تواند چنین پولی به هاشمی نسب بدهد و او گفته خیر؟ باز گفتم به استقلال می‌رود این بار جواب داد اگر می‌خواهد برود.