فارس پلاس؛ شبکههای اجتماعی: عبدالرحیم انصاری در رشتهتوئیتی نوشت: آیا این برجام همان برجام ظریف است؟
این روزها هرچه بیشتر به توافق احتمالی با غربیها نزدیک میشویم، اصلاح طلبان که بعد از ۸ سال وین گردی و کوبورگ خوابی و گذاردن همه تخم مرغها در سبد غرب نتوانسته بودند به موفقیتی در برجامی که خودشان به کشور تحمیل کرده بودند دست یابند.
میگویند شما که این توافق را قبول نداشتید و میخواستید آن را آتش بزنید، آخرش به نقطه ای رسیدید که ظریف سال ۹۵ رسیده بود؛ عجب!
کاش بدانید برجام ۱۴۰۰ برجام ۱۳۹۴ نیست که در ادامه درباره آن خواهم نوشت، اما قبل از آنکه به آن بپردازم بگذارید توضیح مختصری داشته باشم راجع به چگونگی شکل گیری برجام!
روحانی پس از پیروزی در انتخابات ۹۲ شعارش تعامل با دنیا بود و دنیای مد نظرش هم جهان غرب! از نظر وی غرب نیز از خودش اراده ای نداشت و بهتر آن بود که بجای چانه زنی با تروئیکای اروپایی و امثالهم، با کدخدایشان بنشیند و همانجا مسائل را ختم کند و خود را قهرمان بنامد!
خب! شاهد بودیم علیرغم تذکرات و دلسوزیها و خطوط قرمزی که رهبری ترسیم کردند، روحانی و تیمش آن کاری را کردند که خودشان اراده کرده بودند، و پس از مدتها دیپلماسی لبخند و پیاده روی و تضمین بودن امضای کری، در سال ۹۴ به توافقی رسیدند که بعدها معلوم شد حتی رئیس دیپلماسی کشور آن را نخوانده است! به هر حال این شعار انتخاباتیشان بود و میخواستند هر طور شده بدون توجه به ظرفیتهای داخل، همسایگان و سایر نقاط جهان از جمله شرق، با غرب به نتیجه برسند. آن موقع مثل الان نبود که امیرعبداللهیان میگوید آمریکا باید تضمین بدهد، راستی آزمایی کنیم، سانتریفیوژها را حفظ کنیم و تا تمام تحریمها یکجا برداشته نشده توافق بی توافق! آن روزها آنکه ناز میکرد آمریکا بود و آنکه احساس تکلیف و تضمین دادن داشت جناب ظریف!
القصه! توافق که امضا شد آقایان اصلاح طلب تمام و کمال به اجرای آن مبادرت ورزیدند؛ از برچیدن سانتریفیوژها گرفته تا اخراج دانشمندان و پذیرفتن پروتکلهای الحاقی و غیره! یعنی هرچه روحانی عقب تر مینشست آنها جلوتر می آمدند؛ جالب آنکه در چنین شرایطی اگر منتقد دلسوزی حرفی هم میزد او را بی شناسنامه خطاب میکردند و به جهنم حواله میدادند؛ در عین حال اما لبخندها و قهقهه هایشان اتفاقا با آنهایی بود که نه تنها بدعهدی کرده بودند که حتی تحریم پشت تحریم به ممنوعیت های قبلی اضافه میکردند! کار به جایی رسید که خود دولت روحانی هم به بدعهدی ها اعتراف کرد و بعضیهایشان دستاوردها را “تقریبا هیچ” نامیدند. یعنی از روزهای اولی که از ظریف و دوستانش با خروارها سکه پذیرایی کرده بودند، رسیدند به جایی که برای اثبات رشادتهای خود در برابر آمریکای بدعهد از فشارهای ایمیلی و پرتاب کردن خودکار حرف میزدند. اما چه سود که تمام تخم مرغها را در سبد سوراخ آمریکا گذارده بودند و از همین آمریکایی که امروز حق مستضعفان افغانستان را هاپولی کرده میخواستند تا مشکل آب خوردن ملت ایران را حل کند! هعععی!
این وسط اتفاقات عجیب و غریب دیگری مثل دیپلماسی بالکنی و ختم مادر حسین فریدون با حضور کری و شرمن، رد و بدل کردن کارت پستال بین عباس و وندی، و غیره زیاد نقل رسانه ها و محافل سیاسی شده بود که حالا در حوصله این وجیزه نیست. به هر حال کار به جایی رسید که بعد از استقرار دولت ترامپ این قمارباز به همین برجام مفلوک تماما ضرر [برای ایرانیان] هم راضی نشد و گفت آن را پاره میکنم و کرد! آن زمان رهبری گفتند شما پاره میکنید ما آتش میزنیم؛ رهبر انقلاب که این را گفتند احتمالا انتظار داشتند اندک غیرتی در میان دولتمردان ما بجوشد و بعد از این بی احترامی آنها نیز از فرصت استفاده کرده و به بهانه ترامپ از این باتلاق بیرون بیایند و بگویند تا آمریکا برنگردد و به تعهداتش عمل نکند ما هم نیستیم و در مقابله به مثل آن را پاره میکنیم. این حرف رهبری درواقع چراغ راهی بود برای دولت مثلا تدبیر، ولی انگار نه انگار! در کمال ناباوری آمدند و گفتند آمریکا یک موجود مزاحم بود؛ رفت کنار به درک، ما با اروپا ادامه میدهیم!
بزرگوار! مگر شما نبودید گفتید اینها هیچ کاره اند و کدخدا آمریکاست؟ مگر خودت نمیگفتی آمریکا بخواهد کار شکنی کند اینها توان انجام تعهدات را ندارند؟! ماندنشان در برجام همانا، رسمیت دادن به برجام بدون آمریکا همانا، و از سر گیری توقعات همان! حالا با اروپایی طرفیم که فقط لب و دهن است؛ روحانی مملکت را ول کرده به امان خدا فقط به امید برجام، کمر مردم زیر فشار تورم خم شده، بدهی هایی انباشته شده که دامنگیر دولت بعد هم خواهد بود، قیمت اجناس مرتبا بالا میرود، فروش نفت کم شده و از آن طرف آمریکا و اروپا تحریم روی تحریم میگذارند؛ پالرمو و ۲۰۳۰ هزار کوفت و زهرمار دیگر هم برایمان علم کرده اند، تازه برای موشک هایمان هم نقشه دارند، همزمان با بی تدبیری دولت آشوبهای خیابانی هم یکی پس از دیگری از گوشه کنار مملکت رخ مینماید و ما همچنان با مسخره جدیدی بنام اینستکس خودمان را سرگرم کرده ایم. بگذریم! حالا دولت جدید آمده کلاف سردرگمی را تحویل گرفته که معلوم نیست سر و تهش کجاست. با این وجود نشسته اند و گفته اند چه کنیم تا برجامی که به هر حال از طرف دولت ج اسلامی تعهد داده و در پاچه کشور کرده اند را با زیان کمتر و سود بیشتر مدیریت کنیم؟!
در دور ششم مذاکرات که عراقچی مسئول آن بود کلی امتیازات دیگر فراتر از برجام ۹۴ هم به ما تحمیل کرده بودند. باقری اما زیر میز زد آنها را نپذیرفت و خودش دو طرح دیگر ارائه کرد و گفت ما با این شرایط مذاکره میکنیم که رفع تحریمها، تضمین و راستی آزمایی جزو آن باشد. ضمن اینکه راجع به موشک حرفی با شما نداریم، درباره زندانیان بحث نمیکنیم، تاسیسات و سانتریفیوژهایمان را هم نابود نمیکنیم و بسیاری مسائل دیگر. اگر هستید بسم الله! ابتدا که شدیدا مخالفت کردند ولی وقتی دیدند رئیسی روحانی نیست که برجام همه آمال و آرزوهایش باشد، کم کم فهمیدند باید کوتاه بیایند وگرنه همین هم نصیبشان نخواهد شد. همزمان ارتباط با روسیه و چین قوی شد، به همسایگان توجه بیشتری کردیم و غرب فهمید برجام دیگر ارزش قبل را برای ایران ندارد و ایرانی که به گفته خودشان از نقطه گریز عبور کرده را دیگر نمیشود تهدید کرد.
اما خدمت آنهایی که میگویند این همان برجام ظریف است نه از جانب خود که از جانب وزارت خارجه آلمان در آغاز دور هفتم مذاکرات عرض میکنم که گفته بود: “ما پیشنهادهای باقری را با دقت و به طور کامل بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که ایران تقریباً تمام پیشنویس توافقاتی را که قبلاً در ماه ها مذاکرات سخت بدست آمده بود را کنار گذاشته است”. همان روزها آمریکا هم که پیشنهادات ایران را دید گفته بود پیشنهادات ایران نشان می دهد این کشور انگیزه لازم برای احیای برجام ندارد اما سخنگوی وزارت خارجه ایران این اظهارات را رد کرده و گفته بود آمریکا با خارج شدن از برجام صلاحیت اظهار نظر درباره انگیزه ایران را ندارد. خلاصه این گفتگوها با مقاومت ایران برای رفع کامل تحریمها، تضمین و راستی آزمایی امروز به اینجا رسیده و ج.اسلامی در تصمیم خود تغییر خاص و قابل ملاحظه ای هم نداده است. آمریکا طرفی است که به برجام بیشتر نیاز دارد خصوصا با وجود اینهمه چالش های متعدد داخلی و خارجی از خاورمیانه تا اوکراین و تایوان گرفته تا دو قطبی های داخلی و بدهی ها و غیره! حل و فصل برجام میتواند فعلا از مشکلاتش بکاهد و اسباب تبلیغاتی هم برای دولت بایدنی شود که هر روز محبوبیتش کمتر میشود.
ایران خیلی هوشمندانه نسبت به برجام مانور بی نیازی راه انداخت و بجای آن در تعاملات خود به همسایگان، روسیه و چین نزدیک شد تا بگوید ما میتوانیم مشکلات را تحمل کنیم ولی آیا شما میتوانید با ایرانی که هر روز قوی تر میشود و اورانیوم ۶۰ درصد غنی میکند کنار بیایید؟!
انتهای پیام/
شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید