از دیگر سو درک “ناتوانی” در مهار بیماری کرونا در عین توانمندی‌های بزرگ کنترلی و پزشکی که بشر هیچ‌گاه پیش از این به آنها دسترسی نداشته، احتمالا خواهد توانست “انسان خردمند” را متوجه موقعیت‌های خطیر دیگری در آینده بکند؛ موقعیت‌هایی که عین روزگار آلودگی با ویروس کرونا و این روزهای سخت، نوع “انسان” را همزمان […]

از دیگر سو درک “ناتوانی” در مهار بیماری کرونا در عین توانمندی‌های بزرگ کنترلی و پزشکی که بشر هیچ‌گاه پیش از این به آنها دسترسی نداشته، احتمالا خواهد توانست “انسان خردمند” را متوجه موقعیت‌های خطیر دیگری در آینده بکند؛ موقعیت‌هایی که عین روزگار آلودگی با ویروس کرونا و این روزهای سخت، نوع “انسان” را همزمان “غافلگیر” و “مستاصل” کند.

هشدارهای هر سال پرصداتر دوستداران محیط زیست در مورد صدمات جبران‌ناپذیری که فعالیت‌های سوداگرانه و اقتصادی دولت و ملت‌ها بر پیکر نحیف محیط زیست وارد کرده‌اند، بعد از “کرونا” شاید جدی‌تر گرفته شود. چه تضمینی وجود دارد که روزگار غافلگیری و استیصال بعدی، ناشی از تبعات ویرانی محیط‌زیست و برداشت بی‌حساب و بی‌جایگزین منابع طبیعی نباشد؟ حالا و بعد از کرونا، مثلا باور تلخ و شور شدن ناگهانی همه آب‌ها، باور رشد تصاعدی و غیرقابل مهار (و پیش‌بینی نشده) عوارض گرمایش زمین و تولید گازهای گلخانه‌ای و از آن جمله آب شدن یخچال‌ها و کم‌یاب شدن هوای پاک و  باور احتمال فروریختن همه پایه‌های خوش‌خیالی در قبال تولید و رها کردن بی‌محابای انواع مصنوعات پلاستیکی در دل طبیعت آسان‌تر نیست و آسان‌تر نخواهد شد؟
واقعیتی که عموماً نادیده گرفته می‌شود، وسعت خیره‌کننده خسارت‌هایی است که به خصوص طی ۲ قرن گذشته از سوی “انسان” بر “زمین” روا داشته شده با این سراب که «هر چه شود، “انسان مدرن” توانایی کنترل فوری آن را خواهد داشت. گزارش صندوق جهانی طبیعت (WWF) از وضعیت محیط زیست جهان در پایان ۲۰۱۸ اعلام کرده بود از سال ۱۹۷۰ (۵۰ سال پیش‌تر) تاکنون بطور متوسط ۶۰درصد از جمعیت پستانداران، پرندگان، ماهیان، خزندگان و دوزیستان از بین رفته و ۲۰ درصد از جنگل‌های آمازون طی این مدت ناپدید شده است. طبیعت در سطح جهان سالانه خدماتی به ارزش ۱۲۵ تریلیون دلار ارائه می‌دهد؛ با تامین هوای تازه، آب سالم، مواد غذایی، انرژی و دارو.
انسانِ بعد از کرونا “باید” باهوش‌تر و نگران‌تر شود و این برکتی است که شاید “ویروس کرونا” با خود آورده باشد؛ این هوش و نگرانی امکان “دیدن” بسیاری از مخاطرات آتی را فراهم می‌کند. لازمه این مهم، اعتراف صادقانه به غافلگیری و استیصال این روزهاست و توجه به این که مطلقاً هیچ تضمینی برای تکرار نشدن “غافلگیری” و “استیصال” وجود ندارد.

شاید خبرگانی همت کنند و از “اخلاق روزگار آلودگی و غافلگیری و استیصال” بگویند و بنویسند. این آن چیزی است که شاید در پایان کرونا “انسان خردمند” سر خود را بالا بگیرد و با صدای بلند بگوید: «این درسی است که من گرفتم؛ به بهایی بسیار سنگین».