اگر رسانههای خبری، اینترنت و تجهیزات مخابراتی وجود نداشت، احتمالا گستره ارتباطات بشر به محل زندگی او محدود میشد و تا همین چند ماه پیش، هیچکس تصورش را هم نمیکرد که ناگهان فاصلهگذاری اجتماعی، باعث اخلال در روابط انسانها شود.
همهگیریِ ویروس کرونا، نهتنها برای اقتصاد و نظام بهداشتی کشورها، بلکه برای رسانهها هم نوعی «آزمون تحمل فشار» است.
ما در دوران بلاتکلیفیهای مدرن به سر میبریم و سوالهای این معادله نیز هر روز بیشتر و بیشتر میشود و حالا حتی برجستهترین تحلیلهای آینده گرایانه را هم باید بازنگری کنیم.
کرونا این باور قدیمی را که حتی در چالشها هم میتوان برای آینده برنامهریزی کرد، به چالش کشیده است.
دانش پزشکی حتما روزی ابزار مناسب برای مبارزه با کووید۱۹ را خواهد یافت، اما ای بسا کشف واکسن کرونا، نوشداروی پس از مرگ سهراب باشد.
با این همه، شواهد موجود در مورد رسانهها بهگونهای است که میتوان برای دوران پساکرونا گمانهزنیهایی کرد.
در آینده، عملکرد روزمره رسانهها متاثر از پیامدهای کووید۱۹ خواهد بود و دامنۀ این تاثیر، نه تنها محتوای رسانهها، بلکه توزیع خبر، الگوهای بازرگانی و حتی مدیریت نیروی انسانی را دربر خواهد گرفت.
شماری از رسانهها با بیشترین چالش مواجه خواهند شد؛ درحالی که برخی دیگر مانند رادیو و تلویزیون ها وضعیت بهتری خواهند داشت.
امروز هیچکس راه حلی برای این مشکل ندارد و اما مقاله حاضردر واقع دعوت به آغاز یک بحث عمومی درباره آینده است.
آیا بیخبری، خوشخبری است !
امروزه، رسانههای خبری از اطلاعات مربوط به ویروس کرونا اشباع شدهاند، خوانش انبوه این اخبار به اندازهای است که شاید حساسیت و آستانه تحمل مخاطبان را تضعیف کند.
درست به همین دلیل است که «تدروس ادهانوم» دبیرکل سازمان جهانی بهداشت، از مردم جهان خواسته است که حداکثر روزی دو بارخبر بخوانند و به بیان دیگر، بیخبر ماندن، خبر خوبی است.
یک خبر خوب برای رسانهها این است که روزنامهنگاران هم در بحرانهایی جهانی مانند جنگ جهانی اول و دوم بهخوبی از عهده مسئولیت خود برآمدهاند و هم در روزگار آرام و کمخبر، فعالیت حرفهای خویش را ادامه دادهاند.
دورکاری
درجریان همهگیری کرونا هم رسانهها در بسیاری از کشورها آمادهترین صنف برای دورکاری و هماهنگ شدن با شرایط جدید بودهاند و بسیاری از همکاران ما در این شرایط دشوار با راهحلهایی ساده به عملکردی مطلوب دست یافتهاند.
اگر دورکاری در گذشته، در انحصار خبرنگاران آزاد بود، اکنون در شرایط همهگیری، به یک هنجار طبیعی در کار روزنامهنگاران بدل شده است.
شیوۀ کار از راه دور، نهتنها در مورد رسانههای برخط (آنلاین) که در مورد رسانههای سنتیتر، مانند روزنامهها و رادیو و تلویزیون ها هم آزموده میشود و این دگرگونی، از یک طرف حاصل محدودیتهای اجتماعی و از سوی دیگر، نتیجه پیشرفت فناوری است.
امروزه، چیزی به نام انحصار خبر وجود ندارد و با کمک گوشیهای هوشمند، میتوان محتواهایی چندرسانهای و چنان باکیفیت تهیه کرد که با محصولات حرفهای چند سال پیش، قابل قیاس باشد.
تابوشکنی
شرایط بحرانی، تابوشکنی میکند و رسانههای سنتی دیگر مقید نیستند که جز در موارد استثنا از روشهایی مانند کنفرانس ویدئویی برای تهیه خبر استفاده نکنند.
همهگیری کرونا، در تسریع روندهایی که قبلا پیشبینی شده بود، نقش کاتالیزور را ایفا کرد اما آیا بلاتکلیفی اقتصادی بر این روندها اثری کاهنده نخواهد گذاشت؟
چالش اقتصادی و سرمایه انسانی
پیشبینیهایی که درباره کاهش فعالیتهای اقتصادی وجود دارد، میتواند ضربهای سهمگین به منابع درآمد رسانهها وارد کند و شاید این ضربه در کوتاهمدت چندان جدی نباشد، ولی با بدترشدن شرایط اقتصادی و نگرانیهای عمومی رسانهها نیز متحمل شکستهای اقتصادی خواهند شد.
معلوم نیست چه بر سر منابع سنتی رسانهها خواهد آمد و بازار تبلیغات بازرگانی چه تغییراتی خواهد کرد و احتمالا بزرگترین آسیب نصیب «رسانههای متوسط» خواهد شد؛ زیرا بازیگران بزرگ در عرصه رسانه، منابع متنوعتری دارند، اما منابع مالی بازیگران خرد، مانند وبلاگنویسان، ویدئوبلاگسازان و پادکستسازان همین حالا هم بسیار محدود است.
بنابراین، بخشی از رسانهها ناچارند در دوران کاهش فرصتهای مالی، به دنبال منابع جدید اقتصادی باشند.
همزمان، تداوم دورکاری، میتواند ضرورتِ حفظ دفاتر سازمانی و پرداخت هزینه برای آنها را زیر سوال ببرد.
آیا اتاقهای خبر بزرگ، برچیده میشوند و عرصه را به دفاتر کمهزینه میبازند؟ و آیا چنانکه پزشکان ایتالیایی در اوج همهگیری کرونا ناچار شدند در استفاده از ابزارهای تنفس برای بیماران اولویت قائل شوند، رسانهها نیز مجبور خواهند شد در حوزه مدیریت نیروی انسانی، به انتخابهایی دشوار دست بزنند؟
به هرترتیب، فراهم بودن ابزارهای تولید محتوا برای همگان، شرایط را به سویی خواهد برد که رسانهها به خبرنگارانی همهکاره نیاز پیدا کنند تا بتوانند محصولهایی متنوع تولید کنند.
اگر این پیشبینی به واقعیت بپیوندد، نقش هوش مصنوعی و فناوریهای همراه نه تنها در توزیع، بلکه در تولید محتوا نیز برجستهتر خواهد شد.
چالشهای رسانۀ چاپی
پیشگویی درباره پایان عصر رسانههای چاپی، مدتهاست که به گوش میرسد، شمارگان روزنامهها و مجلهها در سراسر جهان کاهش یافته است و خبرهایی درباره تعطیلی روزنامهها یا تبدیل شدن آنها به نسخههای «فقط آنلاین»، هر روز شنیده میشود.
مدیران رسانههای چاپی البته همچنان مقاومت میکنند و از ابزارهایی مانند اشتراک برخط یا فروش برخط بهره میگیرند؛ هرچند این روشها نتوانسته است در پیشبینیها تغییری ایجاد کند.
اگرچه روزنامهنویسی همچنان معروفترین شکل خبرنگاری است، اما همهگیر شدن کرونا بیشترین ضربه را به آن وارد کرده زیرا تولید روزنامه به کسب و کارهایی دیگر مانند صنعت چاپ، بخش توزیع و غیره وابسته است.
تصمیماتی که درباره قرنطینه یا فاصلهگذاری اجتماعی اتخاذ میشود، احتمالا فروش رسانههای چاپی را بیش از پیش کاهش خواهد داد و این واقعیت که کاغذ میتواند ناقل ویروس باشد هم به وضعیت دشوار روزنامهها دامن زده و خواهد زد.
تغییردرشیوه دریافت خبر از جانب مردم قابل پیشبینی نیست؛ اما قاعدتا رسانههای چاپی شدیدترین آسیب را از بحران کرونا خواهند دید.
نظم جدید و خدمات آموزشی، بهداشتی و سرگرمی
هر چالشی، منبع فرصتهای جدید هم هست. در دنیای جدیدِ پساکرونا، افزایش ظرفیتهای اقتصادی، بزرگترین چالش خواهد بود و این وضعیت، احتمالا رسانهها را به سمت نیازهای جدید مخاطبان سوق خواهد داد.
مطابق یک پیشبینی که سالها قبل مجمع جهانی اقتصاد منتشر کرد، همزمان با رشد طبقه متوسط که برآورد شده بود تا سال ۲۰۳۰ به ۴.۹ میلیارد نفر در سراسر جهان برسد، تقاضا برای خدمات جدید رسانهای نیز افزایش خواهد یافت.
این تقاضا شامل خدمات آموزشی، بهداشتی، رفاهی و ویدئوهای درخواستی (on-demand) بوده است وهمهگیری کرونا و فاصلهگذاری اجتماعی در بسیاری از کشورها آن پیشبینی را به صورت خودکار توجیه میکند.
برداشت ما این است که خروجی رسانه در حوزههای پیشگفته تقویت خواهد شد و این وضعیت، ماهیت و محتوای رسانهها را تااندازهای دستخوش تغییر خواهد کرد.
شهرت؛ سرمایه ناملموس رسانهها
شهرت برای هر رسانهای، ارزش، سرمایه و حتی دارایی تجاری است، هرقدر هم که صداهای درونگرایانه شنیده شود، اما روند جهانی شدن، نه از نظر مناسبات اقتصادی و نه از منظر روابط انسانی و جریان اطلاعات، کاهش نخواهد یافت و پیشرفت فناوری هم به این روند دامن خواهد زد.
در آینده نیز مانند امروز، شهرت منبع خبر، در زمان چیره شدن بر بحرانها موثر خواهد بود و همه افراد دخیل در امور جامعه، برای افزایش این سرمایه ناملموس، وظیفه دارند.
رسانهها نیز بهویژه با توجه به پدیدههای نوظهور مانند گسترش اخبار کذب، توسعه شبکههای اجتماعی، اخلاق روزنامهنگاری در عصر دیجیتال و… باید به این سرمایه ناملموس خود، توجه ویژه داشته باشند.
تغییرات زیادی در دوران پساهمهگیری کرونا رخ خواهد داد، اما رسانهها، اینترنت و ارتباطات همچنان مانند امروز پراهمیت باقی خواهند ماند.
اگر رسانه نبود، امروز در قرون وسطی به سر میبردیم. آیا اینطور نیست؟