همایون با بیان اینکه توبه حر در زمان مناسب بود گفت: حر در زمان مناسب تصمیم گرفت و توبه کرد، همین توبه و تسلیم به هنگام بود که شهادت در رکاب اباعبدالله الحسین (ع) را نصیب حر کرد.

پردیسان آنلاین- گروه دین و اندیشه- عصمت علی آبادی: امشب شام غریبان است. ظهر امروز تلخ‌ترین واقعه تاریخ بشریت به وقوع پیوست و دشت کربلا شاهد صعود و سقوط چهره‌های پرآوازه ای بود. کسانی که از تباهی لشکر یزید خارج شدند و به اقیانوس نورانی سپاه امام حسین علیه السلام پیوستند و عده‌ای که با ارتکاب فجیع‌ترین جنایات آن هم در حق فرزند رسول خدا و فرزندان و یارانش، خود را به آتش دوزخ انداختند.

خدای متعال دروازه‌ای را برای رسیدن به بخشش و گذشت خود قرار داده که توبه نام دارد. سپس در کتاب آسمانی خود این مژده را به بندگان گناه‌کار خود داده که او همه گناهان را می‌بخشد؛ از این‌رو از بندگانش خواسته هیچ‌گاه به خاطر گناهان خود که ممکن است گناهانی بزرگ باشند و یا تعدادشان زیاد باشد، از خدای خود و از مغفرت و بخشش او ناامید نشوند: «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً». خداوند در این آیه که از امید بخش‌ترین آیات قرآن محسوب می‌شود، نه تنها جایی برای یأس و ناامیدی باقی نگذاشته، بلکه با تأکید بسیار، هر نوع گناهی را قابل بخشش معرفی می‌کند

اما گاهی بر اثر گناهانی که انسان مرتکب می‌شود، چنان غباری بر قلب انسان می‌نشیند که حتی قدرت شناخت خیر و شر را از او می‌گیرد و این قلب دارای چنان قساوتی می‌شود که نسبت به پروردگارش در حجاب قرار می‌گیرد و هیچ‌گاه از اعمال بد خود پشیمان و شرمنده نمی‌شود؛ بلکه حتی نسبت به اعمال زشت خود افتخار نیز می‌کند. همان‌گونه که وقتی رأس مبارک امام حسین (ع) در مقابل یزید قرار گرفت، با خواندن اشعاری، این جنایت خود را ستود و خود را شایسته تقدیر دانست. و بالاتر از این، گاهی گناهان نه فقط مانع توبه کردن انسان می‌شوند، بلکه گاهی او را از دایره ایمان و اسلام خارج کرده و به ورطه کفر و ضلالت می‌کشاند مصداق بارز این آموزه قرآنی، به شهادت حضرت زینب (س)، یزید بن معاویه است که با خواندن آن اشعار معروف، نزول وحی بر پیامبر اسلام (ص) را تکذیب کرد و حضرت زینب نیز این آیه را مناسب حال او دانسته و در مجلس یزید آن‌را قرائت کرد.

بنابر این، هرچند که باب توبه الهی همیشه بر بندگانش باز است، اما برخی بندگان با انجام عامدانه گناهان بزرگ؛ نظیر ریختن خون اولیای الهی، خود را به جمع اشقیاء وارد ساخته و محروم از رحمت خدا می‌کنند و توفیق بازگشت به راه هدایت را از خود سلب می‌کنند. با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان گفت آنانی که به صورت «مباشر» و یا «مسبب اقوی از مباشر» در نبرد با امام حسین (ع) شرکت داشتند، موفق به توبه نشده‌اند، بویژه آنانی که نه تنها بیعت خود را شکستند، بلکه در سپاه دشمن حضوری فعال داشتند. همچنین یارانی که ابتدا همراه ایشان بوده و سپس با اجازه ایشان، سپاه را ترک کرده بودند، گرچه رفتاری نادرست انجام داده بودند، اما با توجه به اجازه امام گناهی مرتکب نشدند و به همین دلیل این امکان وجود داشت که از کاستی‌های خود توبه کنند. و دیگر اینکه اکثریت مسلمانانی که نه با ایشان بوده و نه با دشمنانشان، بلکه موضعی بی‌طرفانه گرفته بودند، با توجه به رفتارها و کردارهای دیگری که داشتند، در صورت توبه از خودداری از یاری امام (ع) شاید توبه آنان پذیرفته شود.

واقعه عاشورا بسیار شبیه به قیامت بود

در این خصوص با محمدهادی همایون، رئیس و عضو هیأت علمی دانشکده فرهنگ و ارتباطات و از اعضای هیأت امنای دانشگاه امام صادق علیه السلام، به گفت و گو پرداختیم که در ادامه حاصل آن را می‌خوانید:

*معنای واقعی توبه چیست و توبه چه زمانی پذیرفته می‌شود؟

در ماجرای خلقت انسان در قرآن کریم اولین جایی که به لحاظ ترتیب مسائل بعد از خلقت انسان مسئله توبه مطرح می‌شود، در داستان سجده ملائکه بر آدم (ع) و ابای شیطان از سجده است. در این اتفاق بعد از رانده شدن شیطان، آدم با مسئله‌ای به نام هبوط مواجه شد. آدم دو هبوط را تجربه کرد، هبوط اول در حقیقت سقوط بود و اگر کار آدم به توبه نرسیده بود و نمی‌توانست برگردد همان هبط به لحاظ ساختار وجودی برای همه انسان‌ها در نظر گرفته می‌شد و هبوط دوم این است که انسان‌ها می‌توانند به سمت عالم دنیا بروند و سپس به سمت عالم بالا برگردند و این مرتبه نتیجه همان توبه‌ای است که خداوند متعال برای انسان قرار داد، توبه‌ای با کمک گرفتن از اسماءی خمسه طیبه.

بعد از ماجرای سجده ملائکه و ابای شیطان از سجده و اتفاقاتی که می‌افتد شیطان به خداوند می‌گوید در قبال عبادت‌هایی که تا الان انجام دادم به من چه می‌دهی و اینگونه مزد عبادت‌های خود را از خداوند طلب می‌کند. خداوند برخی از امکانات را برای شیطان قرار می‌دهد مانند اینکه جریان تو در وجود انسان مانند جریان خون است، انسان تو را نمی‌بیند و فکر می‌کند همه کارها، کار خودش است و در قبال هر اولادی که برای انسان زاده می‌شود دو فرزند برای تو قرار می‌دهم. خداوند متعال اینگونه ساختار وجودی جن و ابلیس را تبیین می‌کند. پس از آن حضرت آدم (ع) به خداوند متعال عرض می‌کند خداوندا به دشمن من این همه امکانات دادی در قبالش به من چه می‌دهی. خداوند متعال در پاسخ درخواست آدم (ع) یکی یکی امکانات او را برمی‌شمارد که هر کدام در جای خود بسیار بسیار مهم هستند.

شیطان بعد از هر امتیازی که خداوند برایش قرار می‌داد می‌گفت باز هم می‌خواهم، بیشترش کن تا آنجایی که خداوند امتیازات را قطع کرد. حضرت آدم (ع) نیست بعد از هر امتیازی عرضه می‌داشت پروردگارا بیشترش کن تا اینکه خداوند فرمود من توبه را برای تو و فرزندان تو قرار دادم، در اینجا حضرت آدم (ع) عرض کرد برایم کافی است. این نشان می‌دهد توبه تا چه اندازه اهمیت دارد. همه امکاناتی که خداوند متعال به انسان عنایت کرد باز اقتضای فقر وجودی انسان این بود که بگوید باز هم چیز دیگری می‌خواهم، اما مسئله توبه فرق داشت، توبه همه آن چیزی که لازمه حیات انسان در زمین و عالم دنیا بود را کفایت می‌کرد. به همین خاطر بود که وقتی کار به عطای موهبت توبه رسید حضرت آدم (ع) عرض کرد “حسبی” این کفایتم می‌کند، توبه با بقیه امکاناتی که به من دادی فرق می‌کند و با این وسیله می‌توانم مصاف با شیطان را آغاز کنم.

واقعیت این است که اگر مسئله توبه نبود، به طور طبیعی انسان بعد از هر گناهی باید به مستقیماً به جهنم سقوط می‌کرد و دیگر امکان برگشتن نداشت. خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «قلنا اهبطوا منها جمیعاً فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون» اگر بعد از این هبوط از طرف من هدایت و پیامبری برای شما آمد هر کسی از هدایت من تبعیت کند نه ترسی برای آنها است و نه غمی، آنها هستند که نجات پیدا خواهد کرد. ترس معمولاً مربوط به آینده و گرانی و اضطراب مربوط به گذشته است. کسانی که موفق به توبه و تبعیت از حق می‌شوند مانند شهدا فراتر از زمان قرار می‌گیرند به همین علت است که خداوند می‌فرماید آنها نه ترسی دارند و نه غمی.

انسان با تبعیت از هدایت پیامبران فراتر از زمان قرار می‌گیرد و می‌تواند بازگشت خود را مدیریت کند. این مسئله که در همان مکالمه‌های اولیه بین خداوند و حضرت آدم موضوع توبه مطرح می‌شود، نشان می‌دهد توبه جز ضروری‌ترین بحث‌های ساختار وجودی انسان و نظام خلقت انسان در زمین است.

*از جایگاه توبه در قیام عاشورا و حوادث پس از آن بفرمائید؟

بحث توبه در واقع عاشورا را می‌توان از دو بعد مورد توجه قرار داد؛ یک بعد توبه جمعی انسان‌ها در واقعه عاشورا و بعد دیگر توبه کسانی است که در عاشورا به سپاه سیدالشهدا (ع) ملحق نشدند. اتفاقی که برای آن ۷۲ نفر یاران اباعبدالله (ع) ذیل وجود مقدس سیدالشهدا افتاد یک توبه بسیار بسیار عظیم انسانی و در حقیقت توبه بشریت در قالب یک گروه کوچک ۷۲ نفره بود. آنها در واقعه عاشورا صحنه قیامت را به نمایش درآوردند. آنجایی که امام در اوج خود دیده می‌شود و انسان‌ها آیه «فمن تبع هدای» را به ظهور می‌رسانند. ۷۲ یار دلباخته سیدالشهدا (ع) تبعیت از امام را در اوج خود به نمایش درآوردند. این توبه عظیمی بود که می‌تواند محور تاریخ بشر قرار بگیرد.

در طرف دیگر کسانی قرار دارند که به قافله اباعبدالله (ع) نپیوستند اما بعد پشیمان شده و توبه کردند. در روایات آمده است توبه تا زمانی پذیرفته می‌شود که شخص امکان عمل در عالم دنیا را دارد، زمانی که امکان عمل بسته می‌شود دیگر توبه چه فایده‌ای دارد، مانند جریان فرعون که وقتی نسبت به غرق خود مطمئن شد رو به توبه آورد که البته آن ماجرا هم نکاتی دارد. وقتی که درهای برزخ به روی انسان باز می‌شود، دیگر امکان توبه وجود ندارد، چرا که انسان صحنه‌های برزخ را می‌بیند به یقین اگر کسی صحنه برزخ را ببیند توبه او ارزشی نخواهد داشت.

توبه حر در زمان مناسب، به موقع و به هنگام صورت گرفت. حر دقیقاً زمانی وارد سپاه سیدالشهدا (ع) شد که باید می‌شد. تا قبل از آن اتفاقات زندگی‌اش او را به سمت سپاه دشمن کشانده بود اما حر در لحظه‌ای که باید تصمیم می‌گرفت، تصمیم درست را گرفت

واقعه عاشورا از یک جهت بسیار شبیه به قیامت بود، انسان در آن واقعه به سوی باز شدن درها می‌رود. کسانی که در آن لحظات عاشورا توانستند تشخیص بدهند که این صحنه صحنه بسیار عظیمی است و باید با امام زمان خود همراهی کنند و همراه شدند در ضمن آن توبه جمعی بزرگ بشری قرار گرفتند اما آنهایی که نتوانستند در لحظه مناسب وظیفه خود را تشخیص بدهند از دایره توبه حقیقی خارج شدند. این امر تنها منحصر به آن تاریخ نیست بلکه در همه تاریخ و عصر حاضر نیز جریان دارد. مؤمنین در این زمان نیز باید همواره این مسئله را مورد توجه قرار دهند که در اگر وظیفه خود را در زمان مناسب آن تشخیص ندهند و زمان بگذرد دیگر هیچ عملی فایده نخواهد داشت. همان اتفاقی که برای توابین افتاد. قیام توابین که نام خود را از مفهوم مهم و حیاتی توبه گرفتند نیز در حقیقت توبه کردند اما توبه‌ای بعد از وقوع حادثه که دیگر اثری نداشت. مقام معظم رهبری درباره توابین فرمودند هر چند تعداد آنها از شهدای کربلا بیشتر بود اما اثری که آن ۷۲ نفر ذیل وجود مقدس سیدالشهدا (ع) در تاریخ گذاشتند به هیچ وجه در قیام توابین وجود نداشت، قیام و توبه توابین به این علت اثری نداشت که در زمان مناسب صورت نگرفت.

*اگر یک نفر معصومی را به شهادت برساند و بعد پشیمان شود و توبه واقعی انجام دهد آیا توبه‌اش پذیرفته می‌شود؟

بنابر اصل نظری اگر کسی معصومی را به شهادت برساند و پس از آن پشیمان شده و توبه حقیقی کند، توبه‌اش پذیرفته می‌شود. اما حقیقت این است کسی که در طول زندگی سطح خباثتش به چنین عملی می‌رسد که می‌تواند معصومی را به شهادت برساند به حدی از خباثت رسیده است که امکان برگشت برایش وجود ندارد. این مسئله به لحاظ نظری ممکن است اما در عمل چنین گناهی و چنین سطحی از سقوط در حدی است که امکان بازگشت را از فرد می‌گیرد. مانند این است که کسی از طبقه پانزدهم یک ساختمان به پایین بپرد و وسط راه پیشمان شود، اگر این شخص پشیمان شود و بتواند برگردد و به زمین برخورد نکند زنده می‌ماند اما معمولاً اینطور نیست. شخصی هم که دستش به خون معصوم آغشته می‌شود به طور قطع به سمت جهنم سقوط کرده است.

*آیا توبه توابین پذیرفته شد؟

توبه توابین به این معنا که آن اثر عمیق توبه جمعی انسان‌ها در تاریخ را داشته باشد، نبود. اینکه هر کدام از آن افراد چه عذر شخصی داشتند و چرا به سیدالشهدا (ع) نپیوستند امر مشککی است. از بین آنها شاید افرادی بودند که توبه جدی‌تری داشتند و بعضی هم نه، این مسئله کاملاً به وضعیت شخصی آنها برمی‌گردد. اما قیام توابین، توبه حقیقی به معنای حرکت جمعی قطعاً نبوده و هیچ گاه اثر قیام عاشورا را در تاریخ نداشته و نخواهد داشت.

*وجه تمایز توبه جناب حر چه بود؟

وجه تمایز توبه حر دقیقاً در زمان مناسبش است. توبه حر در زمان مناسب، به موقع و به هنگام صورت گرفت. حر دقیقاً زمانی وارد سپاه سیدالشهدا (ع) شد که باید می‌شد. تا قبل از آن اتفاقات زندگی‌اش او را به سمت سپاه دشمن کشانده بود اما حر در لحظه‌ای که باید تصمیم می‌گرفت، تصمیم درست را گرفت. همان تصمیمی که توابین نتوانستند به موقع بگیرند و به لحاظ زمانی عقب افتادند و دیگر اثر آن توبه برایشان جدی نبود. حر در زمان مناسب تصمیم گرفت و توبه کرد، همین توبه و تسلیم به هنگام بود که شهادت در رکاب اباعبدالله الحسین (ع) را نصیب حر کرد.