ویروس ناخوانده و ناخواسته کرونا در حال حاضر تمامی کشورهای جهان را در نوردیده و کل جامعه بشری را به خود درگیر کرده  است ، ویروسی که این روزها از درد و رنج آن کم نمی شنویم ؛ درد و رنجی که از بدن انسانی گرفته یا بخش های اقتصادی و تولیدی و معیشت امتداد […]

ویروس ناخوانده و ناخواسته کرونا در حال حاضر تمامی کشورهای جهان را در نوردیده و کل جامعه بشری را به خود درگیر کرده  است ، ویروسی که این روزها از درد و رنج آن کم نمی شنویم ؛ درد و رنجی که از بدن انسانی گرفته یا بخش های اقتصادی و تولیدی و معیشت امتداد دارد.

در کنار رنج و دغدغه بسیار این ویروس که شاید به همین سادگی دست از سر بشریت بر ندارد، اما بهبودیافتگان این بیماری از درس های آموزنده این بیماری صحبت می کنند که زندگی این افراد را تغییر داده است. 

زینب یکی از مبتلایان بهبود یافته ویروس کرونا در است که به دلیل موقعیت شغلیش خواست تا نام کاملش فاش نشود. وی در باره دنیای پس از کرونا و درس های ابتلا به این ویروس در گفت و گو با خبرنگار پردیسان نوین اظهار داشت : همه ما در زندگی خود تجربه بیماری و شرایط سخت را داشته ایم، اما برای من ویروس کرونا با تمام بیماری هایی که تجربه کردم متفاوت بوده است .

وی افزود : ابتلا به ویروس کرونا هم از نظر اینکه تمام اجزای بدن و سیستم ایمنی را درگیر می‌کند و هم از این نظر که در تنهایی باید با این بیماری غلبه و مبارزه کنید شرایط متفاوت و سختی را ایجاد می کند. برای من ترس از مردن و ناشناخته بودن این ویروس یکی از معضلات اصلی در گذر از دوران نقاهت بود که سبب شد از نظر روحی فشار مضاعفی را تحمل کنم.

این بیمار بهبود یافته با بیان اینکه از نظر بدنی و جسمی و همچنین کمبود دارو در مازندران  هفته های سختی را سپری کرد ، ادامه داد : ۲ هفته اول این بیماری بسیار سخت و طاقت فرسا بود و علاوه بر اینکه از نظر تنفسی و جسمی تحت فشار بودم ، ولی تحمل این که عزیزانم و اطرافیانم در کنارم نبودند ، بیشتر رنجم می داد. احساس تنهایی برایم کشنده تر از خود بیماری بود. بارها احساس در  قرنطینه بودن بیشتر از درد و رنج بیماری بر من غلبه می کرد.

زینب حالا که بهبود یافته ، همه آن درد و رنج تنهایی و در قرنطینه بودن به دور از خویشان و آشنایان را پلکانی برای تغییر قرار داده است. ” این روزها تغییراتی را که بر اثر بیماری کرونا در من پیدا شده کاملا احساس می کنم . احساس تغییر عجیبی در خودم می کنم . احساس می کنم کرونا مسیر زندگیم را تغییر داده است”.

پشیمانی از خرید و ذخیره‌سازی به خاطر ترس از کرونا

او مهم ترین درس ویروس کرونا را کنار گذاشتن خودخواهی و خودمحوری در زندگی شخصی عنوان کرد و گفت : برای مثال من هم مانند بسیاری از مردم با شیوع ویروس کرونا شروع به خرید یا ذخیره سازی اقلام بهداشتی کردم. فقط به فکر سلامتی خودم بودم . فکر می کردم با در اختیار داشتن همه امکانات می توانم در مقابل کرونا محکم بایستم. احساس می کردم با ذخیره سازی اقلام بهداشتی برای مدت طولانی دیگر دغدغه ای نخواهم داشت.

وی توضیح داد : من بدون اهمیت به دیگران و اینکه آنها نیز باید از اقلام بهداشتی برخودار باشند تا محیط سالم برای همه وجود داشته باشد، فقط به فکر سلامتی خود و خانواده ام بودم. اصلا یک لحظه فکر نمی کردم ما آدم ها اینقدر به هم وابسته شده ایم. تا قبل از ابتلا به کرونا همواره اینگونه فکر می کردم که هر کس باید به فکر خودش و خانواده اش باشد. دنیا را از این دریچه می دیدم که آدم ها هر روز به یکدیگر بی نیازتر می شوند. ظواهر زندگی مدرن هم اینگونه همه چیز را جلوه می داد. 

این بهبودیافته کرونا گفت : کرونا به من آموخت که سلامتی من در گرو سلامتی تک تک افراد جامعه است. یاد گرفتم که اگر در یک جامعه و حتی یک کشور تنها یک نفر بیمار باشد ، سلامتی من و دیگران در خطر است و همه باید دست به دست هم بدهیم تا آن بیمار درمان شود. کرونا دنیا را برای من کوچک کرد. حالا که فکر می کنم ، می بینم اگر آدم ها خودخواهی کمتری داشتند باید از شیوع سریع بیماری کرونا که از کشور چین شروع شد و بعد به کشورهای دیگر سرایت کرد و اکنون همه دنیا را آلوده کرده به این موضوع پی می بردند که چگونه انسان ها اینقدر به هم نزدیک شده اند که یک بیماری در یک نقطه از دینا می تواند جان همه را به خطر بیندازد.

زینب گفت : شاید کسی به این مساله فکر نکرده باشد ، اما من علت این موضوع را که تمام مردم برای تولید اقلام بهداشتی دست به کار شدند تنها برای برطرف کردن کمبودهای جامعه نمی بینم ، بلکه در نگاه هم بخشی از این تلاش ها بر می گردد به این که این آدم ها فهمیدند اگر قرار است خودشان سالم بمانند و زودتر زندگی عادی به جامعه برگردد باید برای سلامتی دیگران دست به کار شوند. شاید هنوز برای بسیاری در جامعه سخت باشد که بخشی از وقت شبانه روز خودشان را به درست کردن اقلام بهداشتی ، ضدعفونی کردن معابر و خیابان ها ، کمک کردن به افراد آسیب پذیر و حمایت از کادر درمانی صرف کنند ، ولی من احساس می کنم این گونه عمل کردن و کمک کردن باید اولویت مهم همه کسانی باشد که برای سلامتی خودشان ارزش قائلند. الان دیگر برای من قابل درک نیست که کسی یا کسانی به دنبال خرید و ذخیره سازی اقلام بهداشتی باشند. الان خیلی از کارهای خیرخواهانه و دیگرخواهانه را می فهمم و خودم دوست دارم انجامش بدهم .

وی افزود : برای کسانی که ۴۵ روز پس از شیوع کرونا هنوز به اهمیت وابستگی سلامت افراد به یکدیگر پی نبردند ، مثالی می زنم . تصور کنید شما تنها کسی هستید که در آپارتمانتان از ماسک و دستکش و محلول ضدعفونی کننده برخودارید و بقیه همسایه ها از این تجهیزات محروم هستند، چگونه می توانید اطمینان داشته باشید که آنها کرونا را وارد محیط زندگی شما نخواهند کرد؟ پس مهم ترین درس کرونا در من زدودن خودخواهی هایی بود که قبل از بیماری داشتم و هیچگاه زندگی را از این زاویه ای که الان می بینم ، ندیده بودم.

من یک مادر هستم 

زینب درس دیگر کرونا برای خودش را در دوری اجباری از محیط شغلی تعریف کرد و گفت: فرصت تنهایی که کرونا به من داد سبب شد تا بیشتر به زندگی و اطرافیانم فکر کنم چیزی که پیش از این با غرق شدن در زندگی کارمندی از آن غافل شده بودم .

وی حس مادر بودن را مهم ترین حس انسانی توصیف کرد و افزود : متاسفانه در چند سال گذشته زندگی پر مشغله کارمندی مرا از مادر بودن کاملا دور کرده بود.

زینب که یک فرزند پسر هشت ساله دارد ، توضیح داد : بعد از بهبودی از بیماری کرونا ، وقت بیشتری را با پسر و شوهرم می گذرانم. برای خودم برنامه درست کردم . قصد دارم کار و کسب درآمد بیشتر را به اولویت دوم زندگیم تبدیل کنم . خانواده را محور همه چیز قرار دادم چون من اول از همه یک مادر و یک همسر هستم . کارمند بودن ، کمک خرج خانه بودن و دهها نقش دیگری که قبل از کرونا برای خودم تعریف کرده بودم سبب شده بود تا از نقش اصلیم به عنوان مادر و همسر دور بمانم . دورانی که در قرنطینه و بیمارستان بودم ، یادم آمد که چقدر دلم برای پسرم تنگ شده ، چقدر دلم برای همسرم تنک شده ، فکر کردم که چقدر به آنها و به خودم ظلم می کردم وقتی خودم را غرق در کارم و دیگر نقش های فرعی زندگی می کردم . 

این بانوی بهبود یافته ادامه داد: من هم مثل خیلی از مردم تا پیش از بیماری کرونا در شرایطی زندگی می کرم که همه دغدغه ام کار ، پول ، پست و موقعیت اجتماعی بود. به محیط اطراف و محیط زیست و خانواده کمتر توجه می کردم، هر چند که این بی توجهی غیر ارادی بود و از برنامه‌های بلندمدتی ناشی می شد که برای رسیدن به اهدافم چیده بودم ، اهدافی که فکر می کردم برای زندگی ما یعنی زندگی من ، پسرم و همسرم خوب است . الان واقعا فکر می کنم چه غفلتی کرده بودم . در همه این مدتی که بیمار شدم و بهبود یافتم این فکر رهایم نمی کند که اگر من دیگر نمی توانستم آنها را ببینم ، همه تلاش هایی که کرده بودم ، نتیجه اش چه می شد ؟

وی با بیان اینکه ابتلا به ویروس کرونا نگرش او به زندگی را تغییر داد و منجر به انقلاب شخصیتی شده، گفت : این ویروس سبب شد تا من متوجه شوم چقدر پیش از این زمان را از دست می دادم و اکنون حضور کنار خانواده برای من ارزش بیشتری پیدا کرده است.

زینب امیدوار است حالا که از درد و رنج جسمی بیماری کرونا رهایی یافته ، تغییرات فکری و شخصیتی که در او ایجاد شده ، ثابت و ماندگار بماند . او تاکید دارد که هیچگاه تجربه دست و پنجه نرم کردن با بیماری کرونا و تغییری را که برایش به ارمغان آورد ، از یاد نخواهد برد و به همین خاطر از این پس زندگیش را بر اساس دیگر خواهی تنظیم خواهد کرد ، دیگری که از فرزند و همسرش شروع می شود و تا بی نهایت ادامه خواهد داشت.